۲۲ شهریور ۱۳۸۸

209


بند 209 - برسد به دست فریبا پژوه:


…دخترای ننه دریا! کومه مون سرد و سیاس
چش امیدمون اول به خدا، بعد به شماس
کوره ها سرد شدن
سبزه ها زرد شدن
خنده ها درد شدن
از سر تپّه،شبا
شیهه ی اسبای گاری نمیاد
از دل بیشه، غروب
چهچه سار و قناری نمیاد
دیگه از شهر سرود
تکسواری نمیاد
دیگه مهتاب نمیاد
کرم شبتاب نمیاد
...
تو هوا، وقتی که برق میجّه و بارون میکنه
کمونِ رنگه به رنگش دیگه بیرون نمیاد
رو زمین، وقتی که دیب دنیارو پر خون میکنه
سوار رخش قشنگش دیگه میدون نمیاد.
شبا شب نیس دیگه، یخدون غمه
عنکبوتای سیا شب تو هوا تار میتنه.
...
غصه کوچیک سردی،مث اشک
جای هر ستاره سوسو می زنه
سر هر شاخه ی خشک
از سحر تا دل شب جغده که هوهو می زنه.
دلا از غصه سیاس
آخه پس خونه خورشید کجاس؟


از: احمد شاملو